یک بار برای همیشه پاسخ دهید! چرا ایرانی نباید ارزان و باکیفیت زندگی کند؟
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۳۲۰۰۳
روزنامه اطلاعات در مطلبی با اشاره به گرانیها در کشور نوشت: مگر مردم ما از کشورهای همسایه چه کم دارند که با این همه امکانات خدادادی نفت وگاز و معدن و کشاورزی و تاریخ و فرهنگ و سرزمین چهار فصل و نیروی انسانی تحصیلکرده باید حسرت امکانات ورفاه و آسایش موجود در آنها را بخورند؟
بخشهای مهم این یادداشت را در ادامه میخوانید:
دولت ها یک بار برای همیشه به مردم پاسخ دهند که چرا باید عوارض، مالیات، گمرکی و بخصوص محدودیت ها و ممنوعیت های اعمال شده برای واردات خودرو یا لوازم خانگی و کالاهای رفاهی مانند آن به گونه ای باشد که قیمت این کالاها در کشورمان چندین برابرکشورهای همسایه تمام شود و مردم و بخصوص جوانان حسرت آنها را خورده و دستشان به آنها نرسد؟
حمله تند یک روزنامه به دولت رئیسی: هر کاری خودشان انجام دهند خوب است، دیگران انجام دهند خیانت است
چرا باید با هزارترفند از جمله ایجاد کمبود مصنوعی و تامین قطره چکانی بازار ومخفی شدن پشت شعار تولید ملی و اشتغال، دربازارهایی مثل خودرو و لوازم خانگی افزایش قیمت های شدید و عجیب وغریب ایجادشده وبعد مردم با هزار ترفند حساب وکالتی و قرعه کشی وتعیین نوبت و سرگردانی درسامانه این وآن، وادار به خرید خودروهای درجه ۲ و ۳چینی یا خودروهای خجالت آور داخلی به قیمت خودروهای روز دنیا شوند و پول به جیب گروه های خاص بریزند؟
چرا مردم باید ازخرید لوازم خانگی به روز و با کیفیت دنیا وسایرکالاهای مشابه با قیمت مناسب محروم باشند و مدام ” نه” بشنوند واز آن سو برخی تولید کننده نماها ونور چشمی ها با صرف ارزهای دولتی بدنه را بسازند وموتور وقطعات اصلی درجه ۲ و۳ را از چین واردکرده و با تغییر نام وچند برابرقیمت دنیا به عنوان تولید ملی به مردم قالب کنند و مدام هم از قیمت گذاری دستوری گلایه داشته ومنت بگذارندکه داریم به تولید ملی خدمت می کنیم؟
چرا مردم مدام باید “نه بشنوند و محدودیت و ممنوعیت و محرومیت و گران سازی عمدی را دراین همه سال های طولانی تحمل کنند؟ مگر مردم ما از کشورهای همسایه چه کم دارند که با این همه امکانات خدادادی نفت وگاز و معدن و کشاورزی و تاریخ و فرهنگ و سرزمین چهار فصل و نیروی انسانی تحصیلکرده باید حسرت امکانات ورفاه و آسایش موجود در آنها را بخورند؟
چرا ایرانی نباید ارزان و باکیفیت زندگی کند و اعلی بخورد وبپوشد و سوارشود و تفریح و شادی کند ولذت ببرد؟چرا اینها مخصوص عده ای خاص است وبرای آنها همیشه همه چیز هست وبرای مردم عادی همواره شرایط حساس کنونی است وباید تا آینده ای نامشخص فقط تحمل کنند؟
مردم حق دارند از وضعیت درآمد ورفاه حداقلی خود وخانواده شان ناراضی وگلایه مند باشند و ریشه این نارضایتی را هم باید درنوع نگاه دولترحاکمیت به حقوق اساسی مردم، بخصوص حقوق اقتصادی شان ونگرش پول درآوردن از همه چیز واز آن سو ” نه گفتن” به بیشتر خواسته های مشروعی که سطح رفاه و استاندارد زندگی را ارتقا می دهد،جستجو کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کاهش تورم و بهبود شرایط اقتصادی مردم دراقتصاد انحصارزده، غیرشفاف، رانتی و دستوری-دولتی ایران فقط و فقط از دولترحاکمیت وتغییر نگاه به حقوق اساسی مردم می گذرد.
تا دولت فلسفه و نگاه کلانش را تغییر نداده؛ دست بده اش را بلند ودست بستانش را کوتاه نکند و با ایجاد تحول درساختاربودجه و دیگر منابع درآمدی، اولویت مصرف آن رابه سوی مردم تغییر جهت ندهد، هرقدر هم که منابع درآمدی افزایش یابد، کم است وکمترچیزی نصیب مردم می شود و سهم آنان کماکان “پرداخت” و”محدودیت” و”گران سازی” خواهدبود.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: گرانی کشورهای همسایه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۳۲۰۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت یک دلداگی به همسر؛ مرد ایرانی ۲۵ سال در دریا سرگردان بود! +تصویر
کاجامه خوس... او ۲۵ سال تمام است ک در اتاقکی در گوشهی قایق فرسوده خود، یکه و تنها در دریا زندگی میکند. او ۲۵ سال پیش لیلا (همسر زیبایش) را در دریا از دست داد و با مرگ همسرش زادگاه خود خشکبیجار را ترک گفت... دو اسلحهی روسی به مبلغ هفت قران از دو ملوان روسی که آن روزگار در کشتیهای تجارتی کار میکردند خرید و با قایق ماهیگیری خود، زندگی در دریا و مردابهای دوردست و خالی از سکنه را آغاز کرد...
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عبدالله یک جوان عادی گیلک بود که در سال ۱۳۲۸ لیلا همسر عزیزش را در از دست داد. از آن پس اما او دیگر عادی نبود و هرگز هم آن آدم سابق نشد. به قایقی کوچک نشست، سر به دریا گذاشت، و در اتاقک محقر روی قایقش به زندگی ادامه داد. با ادامه پیدا کردن این وضعیت کمکم در میان محلیها به «کاجامه خوس» معروف شد یعنی فردی که در کجامه [اتاقک کوچکی که در قایقش ساخته بود] میخوابد و شد قهرمان بسیاری از شعرهای گیلکی عاشقانه. در اردیبهشت ۱۳۵۳ گروهی از صیادان محلی کاجامه خوس را پس از مدتها بیخبری در قایق فرسودهاش دیدند. این ماجرا اینقدر عجیب بود که بلافاصله گزارشش در روزنامهی اطلاعات (۲ اردیبهشت ۵۳) به این شرح منتشر شد:
«کاجامه خوس» پیر افسانهای گیلان که زندگی حیرتانگیز او در اشعار محلی گیلک و فولکلور این قسمت از کشور ما اثر فراوان داشته زنده است!
دیروز [چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۳] جمعی از صیادان محلی، پس از سالها بیخبری از این مرد افسانهای، بار دیگر او را در قایق کهنه و فرسودهاش که از ۲۵ سال پیش تنها خانهی اوست، یافتند.
خبر زنده بودن «کاجامه خوس» بهسرعت در گیلان دهان به دهان گشت و یک بار دیگر جمعی از شعرا و محققین فولکلور گیلان به سراغ او رفتند تا مردی را که یک ربع قرن، به امید دیدار «لیلا» همسر از دسترفتهاش، در دریا سرگردان است، از نزدیک ببینید.
پیر کاجامه خوس در سراسر جهان تنها کسی است که چنین زندگی حیرتآوری دارد: او ۲۵ سال تمام است ک در اتاقکی در گوشهی قایق فرسوده خود، یکه و تنها در دریا زندگی میکند. در تمام این مدت یک بار پایش را به میان مردم نگذاشته، نه نام خود را به یاد میآورد و نه از گذشت روزگار خبری دارد.
آنها که از گذشته «کاجامه خوس» خبر دارند میگویند:
سرنوشت او این است که یکه و تنها در دریا بمیرد و قصهای به قصههای شورانگیز دلدادگی زمان ما افزوده شود.
او ۲۵ سال پیش لیلا (همسر زیبایش) را در دریا از دست داد و با مرگ همسرش زادگاه خود خشکبیجار را ترک گفت... دو اسلحهی روسی به مبلغ هفت قران از دو ملوان روسی که آن روزگار در کشتیهای تجارتی کار میکردند خرید و با قایق ماهیگیری خود، زندگی در دریا و مردابهای دوردست و خالی از سکنه را آغاز کرد...
حالا پس از سالها او در ساحل مرداب نیلیرنگ بندر پهلوی جایی که جز صدای مرغان وحشی و نجوای باد در دل برگهای درختان صدایی نیست، اقامت گزیده است...
خبرنگاران ما در رشت و بندر پهلوی که دیروز [چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۳] ساعتی را با «کاجامه خوس» گذراندهاند، مینویسند: با گذشت هر بهار یک خط به بدنهی قایق خود و یک خط به درخت قطوری که با آن الفتی دیرینه دارد، میکشد تا به حال ۲۵ خط به نشانهی ۲۵ سال سرگردانی در دریا به تنهی درخت و قایق او کشیده شده است... خوراک او ماهی و مرغان دریایی است... شبهای جمعه، چند فانوس در اتاقک داخل قایق خود برمیافروزد و چشم به راه لیلا میماند. تا سپیدهدم در خیال، با همسر از دسترفتهاش گفتوگوها دارد...
مردم میگویند: نام اصلی کاجامه خوس عبدالله است... و دهها شعر محلی و ترانههای فولکلوریک و بومی که با زندگی گیلانیها عجین شده، یادآور خاطرات اوست.
ترجمهی یکی از این اشعار چنین است:
عبدو، بیا که دیگر کلبهی تو سوخت...
و تنها پاروهای نیمسوختهات به جا مانده...
بیا عبدو، ای پیر دریا که قایق خانهی توست
بیا که فانوس است هم خاموش است
مبادا... که اسیر توفان شده باشی
باد میوزد...
موجها را میلرزاند...
و عبدو سرگردان در دریاست...